در این نوشته قصد داریم در رابطه با یک موضوع پر چالش و البته مهم صحبت کنیم. اینکه “افراد برونگرا چگونه میتوانند در قالب یک تیم با افراد درونگرا همکاری کنند؟” در واقع، ایجاد راههایی…
در این نوشته قصد داریم در رابطه با یک موضوع پر چالش و البته مهم صحبت کنیم. اینکه “افراد برونگرا چگونه میتوانند در قالب یک تیم با افراد درونگرا همکاری کنند؟” در واقع، ایجاد راههایی برای افزایش همکاری این دو تیپ شخصیتی، به افزایش بهره وری سازمان کمک فراوانی خواهد کرد. چرا که شناخت چالشهای ارتباطی میان کارکنان و سپس اقدام جهت رفع آنها، یکی از اولویتهای بخش منابع انسانی (HR) میباشد.
آیا تا به حال عبارت یین و یانگ را شنیده یا جایی خواندهاید؟ یین و یانگ، از نمادهای باستانی کشور چین هستند که امروزه طرفداران زیادی پیدا کردهاند. این مفهوم به ما یادآوری میکند که برای رسیدن به تعادل در زندگی باید دوگانگیها و تضادهای زندگی را بپذیریم. علاوه بر این نماد معروف در اسطوره شناسی چینی، در علم فیزیک نیز چنین مفهومی وجود دارد: “دو قطب مخالف، یکدیگر را جذب میکنند.”
هر دو مفهوم بالا، اشاره به این موضوع دارند که مفاهیم، اشیاء یا حتی افراد متضاد، میتوانند یکدیگر را کامل کنند. بنابراین، همکاری میان افرادی که دارای ویژگیهای شخصیتی کاملا متفاوت هستند، در نهایت منجر به ایجاد هماهنگی و ارتباط مؤثر میان آنان خواهد شد. اگر با تست MBTI آشنا باشید، میدانید که 16 تیپ شخصیتی متفاوت در دنیا وجود دارد که توسط آن در محیطهای کاری، کارکنان را اغلب در دوسته ویژگی برونگرایی و درونگرایی قرار میدهند.
مدیران و کارشناسان منابع انسانی هر سازمان، باید تلاش کنند تا تیپ شخصیتی کارکنان را به درستی تشخیص داده و بر همان اساس، وظایف و تکالیف افراد را تعیین کنند. این در حالی است که کارمندان نیز باید شناخت بیشتری نسبت به هم تیمیها و حتی خودشان داشته باشند. چرا که از این طریق، کارکنان تفاوتها و شباهتهای موجود میان افراد را بهتر درک کرده و میزان همکاریشان به طرز چشمگیری افزایش مییابد.
اگر قصد دارید راجع به اینکه افراد برونگرا چگونه میتوانند در قالب یک تیم با افراد درونگرا همکاری کنند، بیشتر بدانید؛ تا انتهای این مقاله از رشدانا همراه ما باشید.
برونگراها، اشخاصی پر انرژی و فعال هستند که از صحبت کردن، ارتباط با دیگران و در میان جمع بودن، انرژی خود را تأمین میکنند. آنها در کارهای گروهی فعال هستند و اتفاقا مشتاق انجام کارها به صورت تیمی میباشند. زیرا عمیقا نیاز دارند تا در کنار سایر افراد قرار گرفته و با آنها تعامل داشته باشند.
در مقابل، افراد درونگرا چندان پر جنب و جوش نیستند، افرادی آرام و متفکرند و اغلب تمایلی به ارتباطات اجتماعی ندارند. آنها انرژی خود را از تنهایی دریافت میکنند و حضور در جمعهای شلوغ، برایشان چندان خوشایند نیست. با این حال، افرادی سخت کوشاند که برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکنند.
هر یک از این دو تیپ شخصیتی، بر اساس ویژگیهایی که دارند در برخی از امور نسبت به دیگران بهتر عمل میکنند. از این رو، هر دو گروه قادر هستند که با برنامه ریزی و پشتکار، به موفقیت دست یابند و وجود هر دوی آنها در تمام سازمانها و تیمها ضروری است.
بنابراین، نباید تصور کرد که یکی از این دو تیپ بر دیگری برتری دارد. علاوه بر اینکه وجود هر دو گروه برای پیشرفت سازمان ضرورت دارد؛ افزایش تعامل و همکاری میان این دو تیپ، منجر به رشد و توسعه فردی آنان خواهد شد.
اگر قصد دارید با همکار درونگرا یا برونگرای خود تعامل بیشتری را در محیط کار تجربه کنید و یا در واحد منابع انسانی مشغول به کارید و به دنبال راهکاری جهت افزایش همکاری این دو تیپ شخصیتی هستید، همچنان همراه ما در رشدانا باشید.
در این قسمت، به معرفی 13 روش کارآمد میپردازیم که بدانید افراد برونگرا چگونه میتوانند در قالب یک تیم با افراد درونگرا همکاری کنند؟ این راهکارها عبارتند از:
در واقع با مطالعه میتوان تا حد زیادی نسبت به رفتارها، دیدگاهها و نقطه نظرات سایر افراد آشنا شد. از سوی دیگر، باید درک کنید که هر سازمان، دارای افرادی کاملا متفاوت است. درک این تفاوتها و شناخت هر چه بیشتر نقاط ضعف و قوت همکاران، یکی از همان قانونهای طلایی برای داشتن زندگی شغلی بهتر است.
از دیگر مزیتهای دستیابی به شناخت بیشتر اطرافیان این است که میتوانید خودتان را جای آنها بگذارید، شرایطشان را بهتر درک کرده و اینگونه به دور از بحث و کشمکش، کارها را پیش ببرید. در این حال، مهارت همدلی در شما تقویت خواهد شد و همانطور که میدانید، همدلی یکی از مهمترین مهارتهای نرم محسوب میشود.
اگر فعلا فرصت مطالعه در این باره را ندارید، کافی است با دقت بیشتری به زبان بدن و حالات همکار خود توجه کنید. سعی کنید پس از سلام و احوالپرسی روزانه، با او وارد تعامل شده و با گفتگو، خصوصیات بیشتری از او را کشف کنید.
متأسفانه این موضوع بسیار رواج یافته که عدهای عنوان میکنند این درونگراها هستند که برای برونگراها کار میکنند! در واقع برونگراها به دلیل اشتیاق به صحبت کردن و نشان دادن هیجانات خود، بیشتر از افراد درونگرا در مرکز توجه قرار میگیرند. این موضوع در اغلب اوقات باعث نادیده گرفتن تلاشهای یک کارمند دورنگرا خواهد شد.
در بیشتر شرکتها مدیران از میان افراد برونگرا انتخاب میشوند. زیرا این افراد قادرند دستاوردهای تیم را به خوبی ارائه کرده و به دیگران معرفی نمایند. این در حالی است که افراد درونگرا با وجود توانمندیهای فراوان، در مدیریت تیم از این نظر با چالشهای فراوانی مواجه هستند.
در همین راستا و برای همکاری بهتر با یکدیگر در یک تیم، کافی است در مورد توانمندیهای خود با همکاران صحبت کنید. توصیه میکنیم حتما از طریق گفتگو، نحوه انجام امور و مرزهای شحصی خود را مشخص کنید.
به عنوان مثال اگر شما شخصی درونگرا هستید، از همکار برونگرای خود بخواهید که کارهای مرتبط با تولید محصول توسط شما انجام شده و امور مربوط به مشتریان و ارائه محصول به وسیله او صورت گیرد. به این صورت، هم یک کار تیمی خوب خواهید داشت و هم مشتریان با نام تمام اعضاء تیم آشنا خواهند شد.
به این موضوع توجه کنید: “به همان میزانی که یک فرد برونگرا بدون وقفه میتواند با صحبت کردن احساساتش را بروز دهد، فرد درونگرای تیم احساسات خود را پنهان میکند.” به همین دلیل، افراد درونگرا هنگام مواجهه با مشتریان، بی وقفه و با هیجان زیاد صحبت میکنند اما درونگراها برای ارتباط با مشتری از آمار و دادههای موجود میگویند. آنها هنگامی با مشتری وارد گفتگو میشوند که نیاز باشد، در غیر این صورت دلیلی برای حرف زدن نمیبینند.
از دیگر تفاوتهای این دو تیپ شخصیتی این است که درونگراها پیش از حرف زدن، در رابطه با آن موضوع فکر میکنند. این در حالی است که معمولا برونگراها چنین مکانیسمی ندارند.
در اینجا برای اینکه بدانید افراد برونگرا چگونه میتوانند در قالب یک تیم با افراد درونگرا همکاری کنند، توصیه میشود ابتدا افراد برونگرا برای برقراری ارتباط پیش قدم شوند. در زمان استراحت، هنگام نوشیدن چای و فرصتهایی از این دست، بهتر است به همکار خود نزدیک شده و احساساتی مثل خجالت، ترس و… که مانع ارتباطتان خواهد شد را کنار بگذارید.
یکی از مهمترین عوامل موفقیت تیمها، حفظ یکپارچگی در میان اعضاء آن است. به این منظور و برای نزدیکتر شدن به افراد درونگرای تیم، لازم است که برونگراها طی یک رابطه کاملا منطقی و دوستانه، به همکاران خود نزدیک شده و تلاش کنند تا رابطهای مبتنی بر اعتماد را ایجاد نمایند.
اصولا برونگراها قادرند که حلقه اتصال میان اعضاء تیم باشند و آنها را با یکدیگر آشنا کنند. هر چند درونگراها ترجیح میدهند در خلوت و تنهایی خود مشغول به کار باشند اما تمایل دارند که همکاران برونگرایشان محیط کاری را به مکانی شاد و زنده تبدیل کنند.
هنگامی که چنین توازنی در میان افراد تیم ایجاد شود، بهره وری در سازمان به بالاترین حد ممکن خواهد رسید. زیرا، برونگراها به صورت داوطلبانه و خودجوش برخی از فعالیتها را برعهده گرفته و درونگراها با دقت فراوان بر جزئیات امور مسلط خواهند بود.
ممکن است تلاشهای برونگراها برای ایجاد رابطه دوستانه با همکارانشان به بن بست برسد و فرد درونگرای تیم حاضر نباشد به جز انجام وظایف شغلی خود، در امور دیگر مشارکت نماید. در این مواقع، بهترین کار این است که اخلاق مدار باشید و حرفهای رفتار کنید.
یعنی به جای اینکه دائم به دنبال اثبات خود باشید و بخواهید فرد درونگرا را وارد کارهای گروهی کنید، به این توصیه عمل کنید: “وظایف و برنامههایی که همکار درونگرای شما باید انجام دهد را محترمانه به او ارائه کنید، در طول پروژه چندین بار به او سر بزنید و از او راجع به انجام کارهایش بپرسید. ممکن است او در جایی دچار مشکل باشد و نتوانسته آن را با شما در میان بگذارد. در نهایت، نظر خود را نسبت به کارهای انجام شده، به او بگویید”
این نحوه برخورد، باعث میشود کارکنان درونگرا با دلگرمی و اعتماد بیشتر، وظایف خود را انجام داده و پس از مدتی، تمایل خود را برای ارتباط دوستانه و مشارکتهای گروهی نشان دهند.
در یک محیط کاری، هر دو تیپ شخصیتی درونگرا و برونگرا، با چالشها و دشواریهای مختلفی دست و پنجه نرم میکنند. از این رو، وقتی میخواهید بدانید که افراد برونگرا چگونه میتوانند در قالب یک تیم با افراد درونگرا همکاری کنند، باید به درک یکدیگر نیز توجه ویژهای داشته باشید.
شاید برایتان جالب باشد که درونگراها در سازگاری شیوه کاری خود با سایرین، دچار چالش شده و این کار برایشان بسیار دشوار است. این تیپ شخصیتی برای پذیرش محیط اطراف و همکاران، نیاز به زمان دارند. از این رو، وجود برونگراهای پرهیجان، در روزها و ماههای ابتدای ورود به سازمان برای درونگراها چالشی بزرگ محسوب میشود.
هر یک از این دو گروه، مزایای خاص خود را برای سازمان دارند. مثلا درونگراها موجب آرامش محیط شده و برونگراها، به سرزندگی آن کمک میکنند. همچنانکه یک درونگرا به جزئیات امور توجه میکند، فرد برونگرا بزرگنمایی در کارها را مهم میداند.
با این تفاسیر، بهتر است بخشهایی از هر پروژه را که را میتوان به تنهایی انجام داد را به درونگراهای تیم واگذار کرد تا به این وسیله میزان رضایت کلیه اعضاء افزایش یابد. علاوه بر آن، با بکارگیری این شیوه از میزان وابستگی افراد درونگرا به سایر همکاران کاسته خواهد شد.
همانطور که میدانید دو تیپ شخصیتی برونگرا و درونگرا، در حل بحران و مواجهه با مسائل نیز، رفتارهای متفاوتی دارند. به عنوان مثال برونگراها به سرعت در جلسات مربوط به حل بحران حاضر میشوند در حالیکه افراد درونگرای تیم، هر چند تخصص و اطلاعات کافی دارند اما برای حل مشکلات، شتابزده عمل نمیکنند.
در اینگونه مواقع، توصیه میشود که اشخاص برونگرا، مانند یک کاتالیزور، به همکاران درونگرای خود کمک کنند تا برای حل مسائل پیش قدم شوند. از سوی دیگر، اگر یک درونگرا را در قسمت فروش قرار دهیم به دلیل دقت بالا و لجبازی در بیان افکار، نمیتواند مشتری را نسبت به خرید محصول قانع کند. در چنین شرایطی، لازم است از همکار برونگرای خود بخواهید که در این مسیر به شما کمک کند تا یک کار تیمی منحصر به فرد را به ثبت برسانید.
درست است که در اغلب کتابهای مدیریتی، صحبت از تلاشها و اثرات کاری ماندگار برونگرایان به میان میآید؛ چون آنها ذاتا توجه دیگران را به خود جلب میکنند. اما باید توجه داشت که اگر یک فرد برونگرا قصد همکاری بلند مدت با سایرین را دارد؛ باید از همان ابتدای ورود به تیم تمام تلاشهای افراد درونگرای گروه را مورد تشویق و تأیید قرار دهد. این یک اصل طلایی است که اگر به آن جامه عمل بپوشانید، در آینده اتفاقات مثبتی برای تیم رقم خواهد خورد: “با قدردانی و تأیید تلاشهای کارکنان درونگرا، سخت کوشی آنان بیشتر شده و به تدریج مشتاق برقراری تعامل با سایر همکاران خود خواهند شد.”
اگر برونگرا هستید و تصور میکنید فن بیان و خوش صحبتیهایتان برای همه افراد جذاب است؛ کاملا در اشتباهید! در همین راستا لازم است بدانید که همکاران درونگرای شما از گفتگوهای کوتاه و معمولی با شما کاملا خوشنود میشوند اما در مقابل صحبتهای طولانیتان معذبند.
به عبارت دیگر، باید زمان گفتگو با همکاران را مدیریت کنید و در ساعات کاری بیشتر از حد معمول مشغول صحبت کردن نشوید. این قاعده یک استثناء دارد و آن هم، جلسات هم اندیشی و بارش فکری است. در اینگونه جلسات، علاوه بر اظهار نظر، به همکاران درونگرای خود نیز امکان صحبت کردن هر چه بیشتر را بدهید.
اگر بتوانید تیم خود را به چندین گروه کاری کوچکتر تبدیل کنید، به افراد درونگرا و بهبود عملکرد آنان کمک بزرگی کردهاید. کار کردن با تعداد افراد کمتر، یک مزیت شغلی بسیار خوب برای درونگرایان محسوب شده و شما با انجام این کار، مانع ایجاد گفتگوهای غیر ضروری و برخوردهای ناراحت کننده میان همکاران میشوید.
همه تیپهای شخصیتی دارای حریم خصوصی هستند اما برخی از آنها در مقابل این مرزهای شخصی حساسیت بیشتری دارند. افراد درونگرا، در به اشتراک گذاشتن موضوعات شخصی خود حساسیت بالایی دارند و بشدت از مرزهای خود مراقبت میکنند.
از سوی دیگر، درونگراها ممکن است در برخی مواقع، احساساتی، قضاوتگر و حتی خود محور به نظر برسند. در این شرایط بهتر است دست از قضاوت کردن همکار درونگرای خود بردارید و بیش از حد به مرزهای شخصی او نزدیک نشوید. ممکن است این کار در اوایل همکاری برایتان دشوار باشد اما به تدریج اوضاع بهتر خواهد شد.
آیا میدانستید که درونگراها تعداد دوستانشان اندک اما روابطشان بسیار عمیق و صمیمانه است؟ در واقع این دسته از افراد، دیرتر از برونگراها به دیگران اعتماد میکنند. هر چند عده زیادی از درونگراها، اجتماعی هستند و معمولا دیگران را قابل اعتماد میدانند اما به یاد داشته باشید که برای نزدیک شدن به همکار درونگرایتان ابتدا باید اعتماد او را نسبت به خود جلب کنید.
اگر چنین اتفاق مثبتی روی دهد، فرد درونگرا احساس صمیمت و دوستی بیشتری با اعضاء تیم خواهد کرد و شاهد ارتباطات قوی میان همکاران خواهید بود.
برای نزدیکتر شدن به همکاران و برقراری ارتباط دوستانه با آنها، ساعات پس از کار بهترین زمان ممکن میباشد. علاوه بر استفاده از این فرصت، در جشنها و مراسمی که در محیط کار برگزار میشوند نیز به همکاران درونگرای خود توجه کنید.
همانطور که شما دوست دارید در مرکز توجه قرار بگیرید؛ آنها به دنبال راهی برای دور شدن از جمع و بازگشتن پشت میز کارشان هستند. پس، ضروری است که در اینگونه شرایط همراه همکار خود باشید، احساساتش را به رسمیت بشناسید و برای ماندن در جمع به او انگیزه بدهید. در این صورت، فرد درونگرا، خود را مانند عضوی از یک خانواده تلقی کرده و همکاری میان اعضاء تیم افزایش خواهد یافت.
ما در این مقاله از رشدانا تلاش کردیم به این سؤال پاسخ دهیم که افراد برونگرا چگونه میتوانند در قالب یک تیم با افراد درونگرا همکاری کنند؟ در این میان، توضیح دادیم که بسیاری از افراد درونگرا فقط به این دلیل که در محیط کاری برای ارتباط بیشتر با همکاران تحت فشار بودهاند، شغل خوب و پردرآمد خود را کنار گذاشتهاند.
همانطور که در این نوشته اشاره کردیم، برخلاف درونگراها، افراد برونگرا پرهیجان، پر صحبت و پرهیاهو هستند. از این رو، وجود درونگراهای آرام، عمیق و متفکر در کنار برونگراهای پر سروصدا، برای پیشرفت تمام سازمانها ضروری است.
در همین راستا، برونگراها باید زندگی کنند و به دیگران نیز اجازه زندگی کردن، بدهند. این دیدگاه، باعث میشود احساسات، نظرات و شخصیت یک درونگرا در تیم به رسمیت شناخته شده و او مشتاق ادامه همکاری با تیم باشد.
آیا علاوه بر 13 روشی که برای افزایش همکاری میان درونگراها و برونگراها بیان کردیم، راهکارهای دیگری دارید؟ شما چگونه برای ارتباط با همکاران خود پیش قدم شده و به آنها نزدیک شدید؟ نظرات و تجربههای خوب شما باعث بهبود این مقاله خواهد شد؛ آنها را با ما به اشتراک بگذارید.