پلتفرم های کسب و کار هایی هستند که در آنها تعاملی دوطرفه بین تقاضاکننده و عرضه کننده به وجود می آورند.
شاید یک دهه قبل، باید با جزئیات بسیار و تلاش و کوشش توضیح میدادیم که کسب و کار پلتفرمی چیست و مدل کسب و کار پلتفرم چگونه کار میکند.
اما الان احتمال بیشتری وجود دارد که بپرسید: کسب و کارهایی که پلتفرم نیستند، چه نامیده میشوند؟
آیا همین که به آنها کسب و کار سنتی بگوییم کافی است؟ یا نام دیگری برای این نوع کسب و کارها وجود دارد؟
کسب و کار سنتی اصطلاح نادرستی نیست. اما اگر میخواهید در فضای پلتفرمها صحبت کنید و به تحلیل مدل کسب و کار پلتفرمی بپردازید، اصطلاح تخصصی دیگری وجود دارد که در مقابل پلتفرم قرار میگیرد: پایپ لاین (Pipeline) یا کسب و کار خطی.
وقتی مدل کسب و کار به شکل خطی تعریف میشود، دقیقاً یک زنجیره ارزش مستقیم و شفاف در کسب و کار وجود دارد:
هرگاه یک کسب و کار بتواند تعاملی بین خریدار و فروشنده برقرار کند میتواند به پلتفرم تبدیل شود.
بنابراین میتوان قلب تپنده یک پلتفرم را برقراری ارتباط دانست و هرچه این تعامل بهتر و آسان تر باشد پلتفرم ما قوی تر است.
اینستاگرام، فیس بوک، لینکدین، آمازون، اوبر و گوگل تنها نمونههایی از پلتفرم های بینالمللی محسوب میشوند.
در فضای اینترنت کشور خودمان هم میتوانیم از آپارات، دیجیکالا، بلاگفا، باما، دیوار، شیپور و نیز اسنپ، تپسی، کلوب، پونیشا، لست سکند و کافه بازار، به عنوان مثالهای خوبی از پلتفرم های موفق و پرمخاطب نام ببریم.
Fundraising